گرافیک

سبک نقاشی ایرانی

سبک نقاشی ایرانی

انواع سبک نقاشی ایرانی کدامند؟ بعد از بررسی انواع سبک نقاشی در جهان حالا نوبت به بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی است. استفاده از این مقاله برای تکالیف درسی و تحصیلی با ذکر منبع بلامانع است. در انتهای مقاله لینک دانلود فایل pdf مقاله قرار داده شده است. با روبوگراف همراه باشید.

انواع سبک نقاشی ایرانی عبارت اند از :

  • سبک نقاشی بغداد
  • سبک نقاشی تبریز اول
  • سبک نقاشی شیراز اول
  • سبک نقاشی شیراز دوم
  • سبک نقاشی جلایری
  • سبک نقاشی هرات
  • سبک نقاشی شیراز دوم
  • سبک نقاشی بخارا
  • سبک نقاشی تبریز
  • سبک نقاشی اصفهان
  • سبک نقاشی قاجار

سبک های نقاشی که مخصوص ایرانیان است …

سبک بغداد از انواع سبک نقاشی ایرانی

مکتب بغداد که به مکتب عربی و یا مکتب عباسی هم معروف است دوره‌ای نسبتاً کوتاه برای هنر اسلامی در اواخر سده 12 میلادی در پایتخت بغداد در دوره خلیفه عباسیان به حساب می‌آید. در این دوره کار ترجمه کتب غیر عربی رواج پیدا کرد. این سبک تحت نفوذ کمتر هنر ایرانی بود و تمایل بیشتری به سبک نقاشی بیزانسی و واقعگرایی داشت. هرچند در برخی آثار مثل کتاب الاغانی، تاثیرات هنر ساسانی و آسیای میانه مثل استفاده از ترکیب بندی متقارن، رنگ طلایی و هاله‌های دور سر قابل مشاهده است.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

می‌توان گفت ترکیب بندی‌ها و سبک های کار شده در سبک بغداد از تنوع بالایی برخوردار است.

برای مثال در برگی از کتاب التریاق، ما با سه صحنه متفاوت با ترکیب بندی های گوناگون و سبکهای متفاوت روبرو هستیم که دلیل این تنوع بالا را می‌توان بر این گمان داشت که تصویرگران می‌خواستند به سلیقه‌ های متفاوت مخاطبان پاسخ بدهند.

به دلیل نقش داشتن مصوران عرب، ایرانی و سریانی (منصوب به سوریه)به این مکتب، لقب مکتب بین‌المللی داده‌اند. تصویرسازیهای این دوره بخشی از نوشته کتاب به حساب می‌آمده. به اینگونه که خطاط بخشی از صفحه را برای تصویرساز خالی می‌گذاشته تا بعد از اتمام کارش تصویرساز روی آن کار کند و معمولاً هم این فضاهای خالی، بدون کادر بوده‌اند و گویی که نگاره‌ها در فضا رهایند. به همین دلیل رنگ پس زمینه کارها رنگ خود کاغذ و به رنگ تربتی است. حالت بازنمایی صورتها شبیه نژاد سامی که دارای دماغهای کشیده و ریشهای سیاه هستند تصویرسازی می‌شد. از جمله هنرمندان این مکتب می‌توان به عبداله بن فضل و یحیی بن محمود الواسطی اشاره کرد.

از نمونه‌های زیبا به عنوان مکتب بغداد می‌توان به کتاب مقامات حریری اشاره کرد که بیشتر تصاویر آن توسط محمود الواسطی کار شده‌اند. در تصاویر مقامات الحریری می‌توان ویژگیهایی مثل طراحی دقیق از حالت حیوانات و فیگورهای پرتحرک، و به تصویرکشیدن جمعی انسانها و حیوانات که به هم چسبیده‌اند را مشاهده کرد.

سبک های نقاشی که مخصوص ایرانیان است

سبک هنری سلجوقی ، از انواع سبک نقاشی ایرانی

در این دوره با اینکه احتمال می‌رود هنر بصری در شاخه‌های مختلف رواج پیدا می‌کند، آثار کمی برای بررسی به جا مانده و بیشترین منبع تصویری نقاشیهای روی سفالینه هاست. به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقش‌های سفال‌ها عمدتاً ویژگی‌های نگاره‌های این عهد را انعکاس می‌دهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینه‌ها بهره برده‌اند.

 از منظر دیداری در این مکتب هم چنان ترکیب بندی‌های ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق نقاشی آسیای میانه بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.

نقاشیهای روی سفال معمولاً یک یا دو پیکر انسانی در برابر یک منظره هستند که به صورت موجز و خلاصه شده و نمادین بر روی ظروف کشیده شده‌اند. در برخی موارد پیوند موضوعات ادبیات بر روی سفال قابل مشاهده است و احتمال می‌رود شاهنامه نیز در این دوره مصور شده باشد اما هیچ نمونه ای قابل دسترس نیست.

تنها و اولین نمونه کتاب تصویرسازی شده مکشوف در این دوره، ورقه و گلشاه منظومه عاشقانه اثر عیوقی است. تصاویر داخل کتاب به صورت افقی هستند و معمولاً دارای زمینه‌های رنگی تخت به رنگ قرمز، آبی، سبز و یا صورتی هستند. صورتهای شخصیتهای داستان شبیه نمونه‌های سفالین است و در کنار پیکره‌ها یک تک درخت و یا گیاهی به صورت موجز دیده می‌شود که تجسمی خلاصه شده از طبیعت است.

ترکیب بندی‌های تصاویر به صورت متقارن هستند و شباهت زیادی به حجاری‌های دوره ساسانی دارند. تصویرگر و شاید خوشنویس این منظومه هنرمندی ایرانی موسوم به مومن محمد خویی بوده که احتمالاً در قرن هفتم هجری در آذربایجان فعالیت داشته‌است. ورقه و گلشاه قدیمی‌ترین اثری است که در آن می‌توان پیوند نقاشی و ادبیات را بازشناخت.

سبک نقاشی ایرانی
  • بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

سبک نقاشی هرات

اواخر سده هشتم تیمور گورکانی به ایران حمله کرد و جانشینش شاهرخ، مرکز حکومتش را شهر هرات برگزید. در کارگاه درباری شاهرخ، بایسنقرمیرزا دستاوردهای گذشته نگارگران شیراز، تبریز و حتی نقاشی چینی باهم ترکیب شد و مکتب هرات را به وجود آورد. سبک نگارگری در دوره بایسنقر میرزا به سبکی رسمی و ثابت تبدیل شد که نمونه کامل آن را می‌توان در شاهنامه بایسنقری مشاهده کرد. هنرمندانی مثل جعفر تبریزی، قوام الدین، میرخلیل و خواجه غیاث الدین در دوره بایسنقر میرزا بودند. هرات بعد از مرگ شاهرخ تا دوره پادشاهی حسین بایقرا داری اغتشاشات زیادی بود اما با این حال آثاری مستقل از هنرمندان در این دوره به دست آمده‌است که می‌توان به آثاری از مولانا ولی الله و منصور اشاره داشت.

با بروی تخت نشستن سلطان حسین بایقرا و یکی از وزیران او به نام میر علیشیر نوایی، ایران یکی از باشکوه‌ترین دوره‌های خود را در هنر تجربه کرد. انواع هنرها رونقی تازه گرفتند و هنرمندان ارج نهاده شدند. میرعلیشیر نوایی با حمایت سلطان حسین، محفلی از فرهیختگان را تشکیل داد که بدون درنظر گرفتن جایگاه اجتماعی، گرد هم می‌آمدند و ایده‌ها و آثارشان را با هم به اشتراک می‌گذاشتند.

از افراد این محفل می‌توان به واعظ کاشفی، کمال‌الدین بهزاد و سلطانعلی مشهدی اشاره کرد. در این دوره در کنار استادان قدیمی که سبک باینسقری را ادامه می‌دادند، هنرمندان نخبه و جوان تربیت شدند که تجربه‌های جدیدی را وارد نگارگری ایرانی می‌کردند. برای نمونه حاجی محمد هروی معروف به محمد سیاه قلم آثاری همراه با طنز و گروتسکی ایرانی ایجاد می‌کرد و یا کمال الدین بهزاد که در تصاویرش نگاهی معطوف به انسان داشت و زندگی روزمره مردم را وارد آثار نگارگری درباری کرد.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

سبک نقاشی ایرانی

سبک نقاشی ایرانی؛ تبریز اول

با حمله مغولان و روی کار آمدن حکومت ایلخانیان،مراغه و تبریز به محل فرهنگی تبدیل می‌شوند. حکومت ایلخانی دو نتیجه مهم برای نگارگری ایرانی داشت. اولی انتقال عناصر و تکنیک هنر چین به ایران بود و دومی بنیانگذاری نوعی هنرپروری به صورت گروهی در کارگاه‌ها و کتابخانه‌های سلطنتی را به وجود آورد. مکتب تبریز اول که به آن مکتب مغول و یا ایلخانیان نیز می‌گویند، همراه با دوره بعدی خود یعنی جلایریان بن مایه اصلی نگارگری ایرانی را تشکیل داده‌است. در این دوره سعی هنرمندان به یکپارچه کردن هنر دیداری و تصویری بود.

از مهمترین اتفاقاتی که می‌توان در این دوره به آن اشاره کرد ایجاد شهرکی فرهنگی در تبریز به دستور رشیدالدین فضل‌الله همدانی ، وزیر غازان خان در نزدیکی تبریز بود. این مکان که ربع رشیدی نام داشت، محلی برای گرد هم آمدن هنرمندان، محققان و کاتبان ایرانی و خارجی بود. از آثاری که در ربع رشیدی تولید شد، جامع التواریخ است که هنرمندان زیادی با سبکهای متنوع روی آن کار کردند.

سبک تبریز اول به طور کلی نسبت به دوره قبلی خود یعنی سلجوقیان تغییراتی اساسی کرد. نحوه هاشورزنی، پرداخت ابرها و کوها، نحوه پرداخت صورتها ترکیب بندی و دسم گذاری همه از هنر چینی وام گرفته شد و استفاده از رنگ نقره‌ای، پرداخت جامه‌ها یادآور هنر بیزانسی و بین النهرینی است. با این حال حالت فیگور انسانها و نحوه چیدن آنها در تصویر مایه ایرانی دارند. صحنه‌ها فراختر شدند و ما در تصاویر بخشی از آسمان را نیز می‌توانیم ببینیم.

 اوج هنر تبریز اول را می‌توان در شاهنامه دموت دید که تاثیر هنرهای بیگانه در آن واضح است. با این حال از این تقلید الگوی بصری و مفهومهای جدیدی به وجود آمده‌اند. برای مثال اژدها در هنر چین نمادی از طبیعت و قدرت باروری است اما نقاش ایرانی بهرام را در حال جنگ با اژدها به عنوان نماد اهریمن به تصویر می‌کشد که این خود نشان دهنده بی توجهی از مفهوم آنها و تنها استفاده از الگوی چینی است. از هنرمندان سرشناس این دوره می‌توان به احمد موسی اشاره داشت.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

سبک نقاشی ایرانی

سبک نقاشی جلایری

بعد از مرگ آخرین ایلخان مغولی٬ابوسعید بین خاندانهای مغولی جنگ قدرت درگرفت و سرانجام خاندان جلایریان قدرت را به دست گرفتند و قدرت خود را در تبریز و بغداد تثبیت کردند. در این دوره کتاب‌آرایی مورد توجه زیادی قرار گرفت وآثار دوره ایلخانی جمع آوری و نگه داری شدند. با وجود تنشهای بسیار در این دوره٬ بسیاری از هنرمندها به خصوص در دوره سلطان احمد جلایر مورد حمایت قرار گرفتند و حتی بسیاری از پادشاهان شعر می‌گفتند و نقاشی می‌کشیدند

با اینکه هنرمندان راه مکتب ایلخانی را ادامه دادند اما روندی تجربی را نیز جلو بردند. نتیجه ممتاز این دوره دیوان خواجوی کرمانی است که یکی از نسخه‌های آن امضای هنرمندی به نام جنید بغدادی را در خود دارد. این امضا قدیمی‌ترین امضای یک نقاش ایرانی است که کشف شده‌است. در نقاشی‌های جنید و عموماً مکتب جلایری فضاها به طور کامل فراخ و گسترده شدند و نقاشی‌ها یک صفحه کامل را به خود اختصاص می‌دهند. پیکره‌ها در تصویر لاغر و بلند هستند و فضاهای معماری برای اولین بار به صورت همزمان هم داخل و هم خارج را نمایش می‌دهد.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

 در این دوره کتب با خط نستعلیق جدید نوشته می‌شوند و نسبت به دوره ایلخانی رنگها سرزنده‌تر هستند و مسئله ارتباط انسان و طبیعت حل شده‌است.

 در مجموع آثار دوره ایلخانیان و جلایریان را می‌توان به سه دسته اساسی تقسیم کرد. دسته اول آثار خالص ایرانی است و اگر هم تاثیری از هنرهای دیگر گرفته باشد با بن مایه ایرانی تلفیق شده. دسته دوم نقاشی‌هایی است که هنر ایرانی با هنر چینی تلفیق شده و تسلط هنر چینی در آن ملموس تر است و دسته سوم نقاشی‌هایی هستند که عناصر چینی به وفور در آن یافت می‌شود و تقریباً بیگانه هستند. آثار دوره جلایری در دسته اول قرار دارند و عناصر چینی تقریباً در کارها دیده نمی‌شود.

سبک نقاشی شیراز اول ، از انواع سبک نقاشی ایرانی

همزمان با مکاتب ایلخانی و جلایری در تبریز و بغداد در سده هشتم هجری در شهر شیراز جریان هنری مستقلی اتفاق می‌افتد. هنگام یورش مغولها حاکمان فارس با دیپلماسی و هوشمندی مانع از ویرانی این شهر شدند و این شهر با همان حاکمان قبلی به بقای خود ادامه داد و بسیاری از هنرمندان و فرهیختگان ایرانی به این شهر زیر سایه دو حکومت محلی آل اینجو و بعدتر آل مظفر پناه آوردند. به همین دلیل این شهر مرکزی برای حفظ و ادامه سنتها و هنرهای قدیم ایرانی مثل هنر سلجوقی و مقاومت دربرابر هنرهای بیگانه شد. از اتفاقات مهم در این زمان می‌توان به شکوفایی شعر و ادب فارسی و ظهور بزرگانی مثل سعدی و حافظ اشاره کرد.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

کارگاه‌های کتابت در ایران رونق بسیاری گرفت و تولید و تصویرسازی شاهنامه در شیراز رواج زیادی داشت. تصاویر کتابهای شیراز ساده و شبیه به کتاب ورقه و گلشاه دوره سلجوقی هستند. رنگهای تخت و زنده با پیکره‌های بزرگ با فضای کم عمق ما را به یاد سنتهای قدیمی هنر ایران می‌اندازد. در مکتب شیراز موضوع اصلی انسان است و دیگر نقوش اطراف آن را پر می‌کنند بعد از مرگ ابوسعید(آخرین پادشاه اینجو) شیراز و به دنبال آن برخی شهرهای دیگر از لحاظ هنری مستقل‌ شدند. برای مثال در شهری مثل بهبهان نوعی تصویرسازی خاص از طبیعت بدون وجود انسان دیده می‌شود.

 در دوره آل مظفر تصویرسازی منظومه‌های تغزلی بیشتر مورد توجه قرار گرفت و فضاها فراخ تر شدند.

مکتب شیراز با اینکه راهی جدا را نسبت به تبریز و بغداد داشت اما با این شهرها تبادل هنری و فرهنگی داشت و بروی یکدیگر تاثیر می‌گذاشتند می‌توان حدس زد در جریان این تبادلات رنگهای درخشان مکتب شیراز بر بغداد و تبریز تاثیر گذاشت و متقابلاً فضاسازیهای فراخ از تبریز و بغداد به شیراز رسید. تولیدات کتاب در شیراز به قدری زیاد بود که محصولات خود را به کشورهای دیگری مثل ترکیه و هند صادر می‌کرد. سنتی که از آن با نام سبک تجاری یاد می‌کنند و تا دوره مکتب اصفهان در شیراز پا برجا ماند.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

سبک نقاشی شیراز دوم

در شیراز در دوره تیموریان و در اواخر سده هشتم، دو نواده تیموری، یعنی اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان حاکمان شیراز بودند که هر کدام به نوبه خود تاثیر بسزایی بر هنر شیراز گذاشتند.

 اسکندرسلطان بعد از یورش تیموریان هنرمندان شیراز را دوباره گرد هم آورد. احتمالاً پیر احمد باغشمالی در کارگاه اسکندر سلطان فعالیت می‌کرده. نگارگران اسکندرسلطان جُنگ‌هایی را تصویرسازی می‌کردند که معروف به منتخب‌های اسکندرسلطان شدند. سبک درباری اسکندسلطان قبل از شروع مکتب هرات شروع شده بود و نخستین امتزاج هنرهای عالی نگارگری ایران از جمله سبک جلایری و آل مظفر را نشان می‌داد. استفاده از رنگ آبی لاجوردی، صخره‌های اسفنجی در حاشیه افق آسمان، پیکره‌های لاغر و رنگی و بناهای آراسته با نقوش پرتزپین از ویژگیهای مکتب اسکندر سلطان بودند که بعدها به صورت مستقیم در مکتب هرات نیز انتقال پیدا کرد. اسکندر سلطان به دلیل اختلافاتی که با شاهرخ تیموری داشت از حکومت عزل شد و فرزند شاهرخ، ابراهیم سلطان حکومت شیراز را به دست گرفت. حکومت ابراهیم سلطان تحول عظیمی را در سبک شیراز پدیدآورد. پیکره‌ها دارای طراحی قوی تری شدند و رنگها خاموش تر شد قرینه سازی به شدت در آثار پیداست. عناصر نوشتاری در ترکیب بندی اهمیت خاصی پیدا کردند و قواعد ثابتی برای چینش و صفحه‌آرایی نوشته‌ها وضع شد که به سبک جدایی ناپذیر سبک شیراز تا اواخر سده دهم هجری تبدیل شد. قاعده کلی چنین بود که با جای دادن دو یا چهار کتیبه در بالا و پایین نگاره، ساختاری متقارن و هندسی در فضای کار به وجود می‌آورد و غالباً موضوعات مهم در بخش میانی و در زیر خط افق نمایان می‌شوند. از آثار این دوره می‌توان خمسه نظامی و شاهنامه ابراهیم سلطان را نام برد.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

سبک نقاشی ترکمن ها

در سده هشتم هجری دو قوم ترکمن در جریانی موازی بخش باختری ایران را به تصرف درآوردند. ابتدا قره‌قویونلوها قدرت گرفتند و تبریز را مرکز حکومت کردند و سپس آق قویونلوها سراسر ایران به جز خراسان را تصاحب کردند.

به طور کلی سبک ترکمنان مخلوطی از مکاتب هرات، تبریز، شیراز و بغداد بود. آنها مانند رسم تیموریان کارگاه سلطنتی برپا کردند و همه نگارگران محلی و غیرمحلی را به خدمت خود درآوردند. نتیجه اینکار شیوه‌ای نوین و متفاوت بود که مشخصه‌های بارز آن پیکرهای خپل، چهره‌هایی گرد با ابروان قوس‌دار و دهانی کوچک است. آثاری که در منطقه تبریز تولید می‌شدند، به سبب ریشه‌های پر بار نقاشی از طبیعت در مکتب تبریز اول، در نگارگری ترکمن طبیعت بیشتر مورد توجه قرار گرفت و مناظری خیالی و غریب به وجود آمدند.
همانطور که قبلاً ذکر شد، در شیراز سبکی تجاری از دوره مکتب شیراز اول وجود داشت که سنت آن با ورود ترکمنان نیز ادامه پیدا کرد. سبک غیردرباری ترکمنی ساده و بی‌پیرایه بود اما می‌توان گفت به دلیل خاصیت تجاری داشتن، و تولید بالا سبکی مناسب برای اینکار به حساب می‌آمد. با این حال این تصاویر از لحاظ توصیف بسیار صریح و واضح‌اند.

از جمله هنرمندان شیراز که احتمال می‌دهند مبدع سبک تجاری باشد، فرهاد نام دارد. او همان هنرمندی است که نسخه خاوران نامه نوشته ابن حسام خوسفی را تصویرسازی کرد. این نگاره‌ها دارای ترکیب‌بندیهای نوینی هستند که تخیل فرهاد را در آن به خوبی نشان می‌دهد.

آموزش طراحی کارت ویزیت ؛ بزودی در روبوگراف …(دوره در حال ضبط)

سبک نقاشی ایرانی

مکتب نقاشی تبریز دوم

با تشکیل حکومت صفویه شاه اسماعیل مرکز حکومتش را تبریز برگزید و نگارگران ترکمن از جمله سلطان محمد را در تبریز جمع کرد. هنرمندان مکتب هرات نیز مانند شیخ زاده و کمال‌الدین بهزاد ابتدا تحت فرمان حکومت صفویه در هرات اثر هنری تولید می‌کردند و سپس در زمان حکومت شاه تهماسب به تبریز مهاجرت کردند.

از آثار معروفی که در هرات صفویه تولید شد، می‌توان به ظفرنامه اشاره کرد که دارای ترکیب بندیهای شلوغ، رنگهای متنوع و طراحی قویست و ردهایی از قلم بهزاد در آنها دیده می‌شود. آثار بهزاد در مقایسه با آثارش در مکتب هرات تیموری، از روحیه شادابی کمتری برخوردار است و رنگها به خاموشی گراییده که می‌توان دلیل آنرا سلیقه سفارش دهندگان دربار دانست.

از ویژگیهای اصلی‌ ای که به طور عمده در نگارگری‌های صفویان می‌بینیم، وجود نوعی عمامه، معروف به عمامه قزلباش است. با هم آمیزی نگارگری باختری و خاوری ایران، سبکی اصیل و کامل به وجود آمد که نمونه‌های درخشان آن شاهنامه تهماسبی و خمسه تهماسبی هستند که حاصل تلاش گروهی هنرمندان بر روی آنهاست. در این دو اثر با دو قطب اصلی سبک سلطان محمد و سبک ترکمنی ودر مقابل نگارگران کلک بهزاد روبرو هستیم. به نظر می‌رسد در تصاویری که طبیعت غلبه بیشتری دارند و کمی خیالی است، مکتب ترکمن و سلطان محمد در آن نقش داشته و آثاری که انسان مورد توجه بیشتری قرار گرفته و روابط انسانی مد نظر است، نگارگران کلک بهزاد آنرا تولید کرده‌اند.

نگارگری‌ها در مکتب تبریز بسیار شلوغ‌تر شده و انسانهای بیشتری در یک صحنه جای داده شده‌اند که همین موضوع باعث ترکیب بندی‌های پیچیده‌تر و تنوع رنگی بالای آثار شده‌است و غالباً فیگورها از فضا بیرون رانده شده‌اند. در مکتب تبریز دوم با اینکه پرسپکتیوی وجود ندارد و همان اصول نگارگری ایرانی اصیل رعایت شده، اما به دلیل روابط پیچیده عناصر و معماری‌ها تصاویر هم دوبعدی و در عین حال سه بعدی به نظر می‌رسند. همزمانی اتفاقات و مکانها در مکتب تبریز دوم به اوج خود رسیده‌است و در یک تصویر می‌توان اتفاقات گوناگونی را که در یک فضا کار شده‌اند را دید اما با این حال آثار را یکپارچه و واحد ببینیم. سبک تبریز دوم با انتقال پایتخت به قزوین متوقف شد و پس از قطع پشتیبانی شاه تهماسب از هنر بسیاری از هنرمندان به شهرهای مختلف پراکنده شدند.

 از طرفی در مشهد ابراهیم میرزا، شاهزاده جوان صفوی کارگاهی تشکیل داد و هنرمندان ترد شده در تبریز و هنرمندان محلی مشهد را گرد هم آورد و به این ترتیب خط سبک تبریز صفوی با رویکردهایی جدید در مشهد ادامه پیدا کرد. از مهمترین آثاری که در مشهد تولید شد، هفت اورنگ اثر جامی است. به طور کلی در مشهد به ویژگیهای جدیدی بر میخوریم که عبارت‌اند از تاکیدهای رنگی به وسیله لکه های سفید، غلبه پیدا کردن خطوط نرم و منحنی شکل، وجود درختان کهنسال، صخره‌های قطعه قطعه و جوانهایی لاغر باگردن بلند و صورتی گرد. در موازات بیست سالی که مشهد به فعالیت خود ادامه میداد، در پایتخت صفویان در قزوین کتاب آرایی رونق زیادی نداشت و تنها در دوره کوتاه مدتی در زمان اسماعیل دوم، به دنباله سبک مشهد آثار کمی تولید شد.

سبک نقاشی ایرانی

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

مکتب اصفهان از انواع سبک نقاشی ایرانی

بعد از هرج و مرج ده ساله، شاه عباس بر تخت صفویان نشست و بعد از تثبیت قدرت پایتخت خود را به اصفهان برد. در این دوره همه هنرهای صناعی رواج پیدا می‌کنند و در خدمت سلیقه شاه قرار میگیرند و به همین دلیل است که با تمایل شاهان صفوی به هنر غرب، این هنر به پوسته زیرین جامعه نیز نفوذ می‌کند. معماری، منسوجات، فرشها و سفالگری این دوره ستایشگران پر و پا قرصی داشته‌اند؛ با این وجود، با توسل به نقدی منصفانه، تقریباً در تمام هنرهای این دوره می‌توان انحطاطی در سرزندگی و خلاقیت یافت. البته شرایط هنر نقاشی، جریانی متفاوت و پیشرو داشت چراکه تقریباً مستقل از حمایت دربار بود.

در این دوره و حتی قبل‌تر از مکتب اصفهان با سبکی جدید روبرو هستیم که هنرمند آثاری مستقل از کتاب را به صورت گسترده تولید می‌کند. بروز این پدیده به دو عامل بستگی داشت: کاهش حمایت درباری و رشد طبقه بازرگانان. در واقع سلیقه شاهان در حال تغییر بود و هنرمندان نمی‌توانستند تنها بر حمایت دربار تکیه کنند و به همین دلیل به سمت سرمایه‌داران و نوکیسه‌ها می‌رفتند و از آنجایی که آنها نیز توانایی مالی تولید یک کتاب کامل را نداشتند به تک‌نگاره بسنده می‌کردند.

در این میان هنرمندی جوان و با استعداد به نام رضا عباسی ظهور می‌کند که این نوع سبک از نقاشی را به کمال خود می‌رساند. اسلوب کار رضا عباسی بر اساس ارزشهای خطی استوار بود به این صورت که از طریق ضخامت و نازکی خطوط به اثر حجم میداد. در نگاره‌هایش معمولاً پیکره ها بزرگ، و بی‌ارتباط با محیط بودند. بعدها معین مصور با سبک رضا عباسی را با تلفیقی از سبک شخصی خود ادامه داد. به طور کلی می‌توان گفت پیوند نقاشی با ادبیات سست شده بود و خط بر رنگ در هنر نگارگری فایق شده بود. این دو اتفاق باعث شده بود تا هنرمند به اطراف خود بنگرد و وقایع مختلف روزمره را به ثبت برساند.

رفته رفته سنت کارگاهی ضعیف‌تر شدند و ارزش فردی هر هنرمند به صورت مستقل در این دوره افزوده شد. به همین دلیل امضا زدن همراه با رقمزنی های طولانی در این دوره رواج پیدا کرد که خصوصاً در آثار معین مصور زیاد دیده می‌شود.

بررسی انواع سبک نقاشی ایرانی در روبوگراف

مکتب هنری قاجار

مکتب نقاشی قاجار در دوره زند شروع شد و تا دورهٔ قاجار و کمی پس از آن امتداد یافت. این شیوه به عنوان سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که همهٔ ویژگی‌های موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. این شیوه بیشتر از تلفیق ویژگی‌های هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوه‌های از نقاشی اروپایی شکل گرفت. هرچند آثاری نزدیک به این شیوه از دوره صفوی در ایران تاحدی مرسوم بود و «فرنگی سازی» نامیده می‌شد اما ابتدا در دوره زند و در ادامه آن در دوره قاجار شکل مشخص خود را یافت. گونه‌ای از نقاشی عامیانه با عنوان نگارگری قهوه‌خانه‌ای پدید آمد.

با اقتباس از ویکیپدیا

به پایان یکی دیگر از مقالات روبوگراف رسیدیم.

امیدوارم از مطالعه مقاله انواع سبک نقاشی ایرانی لذت برده باشید.

فایل pdf این مقاله را از اینجا کلیک کرده و دانلود کنید.

برای دریافت دوره های رایگان به بخش آموزش رایگان و دانشنامه و برای دریافت آموزش های تخصصی و پولساز به بخش دوره ها در منوی سایت مراجعه کنید.

روبوگراف، اولین سایت آموزش گرافیک ویژه بازار کار در ایران …

8 فکر در مورد “ سبک نقاشی ایرانی

  1. صحرایی گفت:

    تصویر مقاله خیلی قشنگه

  2. عسگری گفت:

    درود عاااالی بودلطفا درمورد هنر و نقاشی ایرانی بیشتر مقاله بذارین

  3. آرام بانو گفت:

    عااااالی بود
    لطفا در مورد گوهرهای هنر ایران یعنی اساتید اصیل ایرانی هم مقاله بذارید سپاس

  4. الهه گفت:

    عکس مقاله خیلی شیرین و جذابه

  5. بی بی گفت:

    عکس های سایت خیلی شیرینن

  6. Arash گفت:

    این تعجب ترکیبی لوگوی سایت تو عکس مقاله منو کشت😂
    یجوری نگا میکنه انگار میگه ایییین دیگه چیه

  7. میترا گفت:

    سلام وقتتون بخیر ممنون از این مقاله زیبا و اینکه لینک دانلود گذاشتین
    ولی کاش میشد تصاویر هر سبک نقاشی رو بذارین که بهتر بفهمیمشون

    1. درود بر شما، بزودی انجام میشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *